جدول جو
جدول جو

معنی لوله جرد - جستجوی لغت در جدول جو

لوله جرد
(لو لَ جِ)
مالک، پسر یوثام پادشاه یازدهمین یهودا بود که در 20 سالگی و یا 25 سالگی بتخت جلوس و از سال 741 تا 725 قبل از میلاد سلطنت کرد و در پرستش اصنام و نکوهش خدا معروف و بسیاری از نبوتهای اشعیا درباره او گفته شده. او فرزندان خود را برای بتها از آتش گذرانید و بتهای سریانی را به اورشلیم داخل کرد و وضع هیکل را بر وفق وضع سریانیان تغییر داد. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ چَ)
دهی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین جلگه ای و معتدل. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از قنات. محصول غلات و چغندرقند و میوه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان حسین آباد که در حومه شهرستان سنندج واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ یِ زَ)
نوعی از لاله. لالۀ زرین:
شب نور مرا گلزار نار است
تجلی لالۀ زرد بهار است.
حکیم زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ / سُو گَ کَدَ)
درنوشتن. پیچیدن. نوردیدن. درنوردیدن. طی ّ. درپیچیدن، چنانکه کاغذ را. لف ّ. مقابل باز کردن و گستردن، چون طوماری کردن، حب ّ کردن: عبکه، پست لوله کرده. حبکه، پست لوله کرده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ لِ جِ)
دهی از دهستان کمازان شهرستان ملایر است که 850 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
درهم پیچیده و بصورت لوله درآمده (چنانکه فرش و کاغذ)، حب کرده: عبکه پست لوله کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوله کردن
تصویر لوله کردن
پیچیدن، در نور دیدن، طی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوله کردن
تصویر لوله کردن
((~. کَ دَ))
در نوردیدن، درپیچیدن
فرهنگ فارسی معین